شوهران در بند
سلام به همگی
من یک همسر(شوهر) هستم از میان میلیونها و البته میلیاردها شوهر جهان. شنیده اید که شوهران همسرانشان(زنانشان) را اذیت می کنند. به نظرم اگر چه این تا حدودی درست است اما زنان هم در اذیت کمی از شوهرانشان ندارندو اگر شوهران با کمربند(شنیده ایم قدیم قدیما) زنشان را کبود می کردند اما همسران (زنانشان)هم با نیش سوراخ سوراخ و البته با پنبه بدون خونریزی سر میبرند.
اگر موافق باشید میخواهم در پستهای بعدی کمی از خودم و بیشتر از شکنجه ها شدن های خودم به عنوان شوهران دربند بنویسم.
نوشتن های من شاید بیانی باشد از شکنجه های شوهرانی که هیچ صلیب سرخی و یا هلال احمری هم نمی تواند به دادش برسد. البته من اهل وبلاگ نویسی هم نیستم و اینجا لازم هم نمی بینم که نامی از خودم ببرم اما آرزو دارم روزی کسی حلال زاده ای نوشته های مرا برای همسرم بخواند شاید حداقل بداند که دارد چه بلایی در می اورد بر سر شوهر بیچاره خود و شاید دلش به حال این شوهر بیچاره اش بسوزد هرچند کار از سوختن دل گذشته است.
به هرحال نظراتتان کمکم می کند که خطاهای خودم را درست کنم.